داستان کوتاه

هر روز یک قصه

داستان کوتاه

هر روز یک قصه

وقتی دیر به خودم می آمدم 

  • امیر پی بردی نژاد

لیست خرابکاری هام دارد ؟ 

  • امیر پی بردی نژاد

برای من اهمیتی ندارد ؟ دیگر هیچ وقت نمی خواهم ؟ خوب به خاطر خودم نمی خواهم ؟ 

  • امیر پی بردی نژاد

به خاطر آرامشی که ندارم ، شکست خوردم ؟ 

  • امیر پی بردی نژاد

خیلی خوشحال شدم ؟ یعنی کار دارم ؟ 10 تا بازدید ندارد ؟ کار قدیم من 5هزار خورده ای باز شده ؟ 

  • امیر پی بردی نژاد

بیا به خاطر من دیگر بس کن دیگر 

  • امیر پی بردی نژاد

به خودم فکر نمی کنم ؟ یک مدت کار کردم ؟ یک مدت چشم هام خیلی قرمز شد ؟ بعد دیروز قرار بود ؟ بخوابم ؟ بیدار بودم ؟ یادم نمی آمد ؟ وقت استراحت را نداشتم ؟ فقط مثل یک رباط تا کی می خواهی ؟ مثل یک رباط کار کنی ؟ 

  • امیر پی بردی نژاد

خیلی دوست داشتم ؟ کارهای خودم راحت انجام بدهم ؟ اما روغن کاری نیاز دارم ؟ کسی هست ؟ بین شما بگوید ؟ چطوری کار کنم ؟ 

  • امیر پی بردی نژاد

باشه ؟ این توانایی خرگوش ها قابلیت بالای درک دنیا ؟خرگوش به اسم "لوبیا" ، لوبیا یک روز می رود ؟

  • امیر پی بردی نژاد

چرا حساب اولیه را ؟ با این وجود نشان دهنده هیچ چیز خاصی نیست ؟ بخش های متفاوت ایجاد کنی ؟ این بخش ها برای تو باقی بماند ؟

  • امیر پی بردی نژاد