مکانیک خود رفع نقص شروع Self-repairing mechanics start
بیا به خاطر من دیگر بس کن دیگر وقتی هیچ چیزی را نتوانی ؟ به خاطر ادامه کار ؟ داشته باشی ؟ این خیلی یک جوری هست ؟ خیلی بزرگ تر هست ؟ به خاطر چه کمکی نمی توانی ؟ به خودت انجام داده باشی ؟ باید یک کم دیگر یک کم بیرحمانه هست ؟ باید کارهای دیگران را به خاطر خودت فقط قطع کنی ؟ باید یک حالت بهتر داشته باشی ؟ حالت راحتر هیچ تفاوتی ندارد ؟ هیچ بازدید خاصی اختصاص ندارد ؟ یعنی به چشم کنسی نمیاد باید یک کم دیگر دوام بیاوری ؟ اگر خیلی نزدیک باشیم ؟ چی به نظر من خیلی دور تر از آن چیزی می خواهی هستی ؟ اگر 600 شماره بخواهی ؟ یعنی به خاطر فاصله یاد گرفتن ؟ اگر ضربه های اشتباه داشته باشی ؟ یعنی موفق می شوی ؟ در اشتباه نوشتن ؟ یعنی 10 هزار ساعت کار اشتباه باعث می شود ؟ طرف نتواند خلاقیت یا چیز بهتری یا آموزش ناپذیر شدن اتفاق می افتد ؟ فکر می کنی ؟ داری ؟ خوب کار می کنی ؟ اما واقعیت کار این هست ؟ داری ؟ خیلی اشتباه کار می کنی ؟ یعنی باعث شده ای دیگر نتوانی ؟ موفقیتی داشته باشی ؟ دیگر نمی توانم ؟ به خوبی کار بهتری انجام بدهم ؟ بعد از این اوضاع یعنی نمی خواهم ؟ بهتر باشم ؟ فقط می خواهم ؟ بد و بدتر کارم را فقط پر یا سیاه کنم ؟ این حقیقت را تا جای ممکن اعلام نکن ؟ یعنی انرزی خودت و خواننده را خیلی کم می کنی ؟ باید واقعیت را قبول کنی ؟ دیگر کسی به این جور چیزی توجه نشان نمی دهد ؟ به خاطر همین هست ؟ فکر می کنی ؟ ادم مهمی هستی ؟ اما چیز خاصی نیستی ؟ تمام عمر خودت را صرف کرده ای ؟ اما نردبانی برای بالا رفتن بقیه از بدن خودت ساخته ای ؟ به خودت هیچ چیز به درد بخوری نرسیده است ؟ اما واقعیت را نمی توانی ؟ ببینی ؟ واقعیت این هست ؟ خودت به خودت هیچ بها و ارزشی نمی دهی ؟ اگر بتوانی خودت را حفظ کنی ؟ می توانی ؟ روحیه خودت را هم بالا ببری ؟ چه انتظاری از صفحه نو پا داری ؟ این بتواند ؟ در حد یک متخصص کار انجام دهد ؟ ریزه کاری های بالا را انجام دهد ؟ باید یار گیری کنی ؟ یعنی باید خودت بتوانی ؟ دیگران را فریب یا به نوعی قبول کنند ؟ این نوشته با نوشته قبلی فرق دارد ؟ بهتر شده است ؟ توان خوانده شدن ؟ یا من به نوعی نمی توانم ؟ ارتباط برقرار کنم ؟ وقتی من نمی توانم ؟ ارتباط برقرار کنم ؟ راجب خرگوش یا روباه یا کلاغ یا هر چیز دیگری هم نمی توانم ؟ چند قدمی داستان نویسی یا هر کار بهتری انجام داده باشم ؟ پس باید چه کار کنم ؟ حرکت قویتری انجام دهم ؟ باید راه خودم را چطوری جلو برده باشم ؟ یعنی نمی توانم ؟ خودم را به نوع قویتری انجام بدهم ؟ وقتی من هیچ راهی ندارم ؟ ارتباط قوی با خودم داشته باشم ؟ شناخت خوبی از خودم داشته باشم ؟ پس حرکت قوی هم نمی توانم ؟ داشته باشم ؟ اگر بتوانی خودت را چند پله بالا ببری می توانی ؟ کاهای عملی داشته باشی ؟ من راه خودم را در صورت پیشرفت پیدا خواهم کرد ؟ پس بدان و آگاه باش ؟ اگر پیشرفتی صورت می گرفت ؟ اینجا نبودی ؟ اگر می توانستی ایده را پرورش بدهی ؟ اینجا نبودی ؟ الان یک کشور بهتر جای بهتری داشتی ؟ پیشرفت می کردی ؟ توانایی روشن کردن ؟ موتور خودت را هم نداری ؟ توانایی روشن کردن موتور ؟ یعنی چطوری ؟ مکانیک خوبی باشی ؟ اول صبح باید موتور خودت را روشن کنی ؟ اول صبح باید خودت را متقاعد کنی ؟ باید به این نتیجه برسی ؟ درست هست ؟ الان خواب مانده ام ؟ یا حرکت خوبی نداشته ام ؟ شرایط جامعه به خاطر جنون سرعت هست؟ خیلی صبح زود کار می کنند ؟ من موتور نوشتن من شب ها تازه روشن می شود ؟ آن زمان هست ؟ فرق من می توانم ؟ به موقع کار خودم را انجام دهم ؟ هیچ کس مزیت من را ندارد ؟ من یک متخصص هستم ؟ در به موقع کار کردن ؟ آن هم کارهای دقیقه 89 و دقیقه 120 بازی فوتبال و وقت های تلف شده ؟ من در آخر وقت تمام تلاش خودم را خواهم کرد ؟ هیچ چیز تصادفی نیست ؟ هرچقدر تلاش می کنم ؟ خوش شانس تر می شوم ؟ آرنولد پالمر ؟ این تلاش هست ؟ باید یک طوری باید خودم را راهی کار یا خط بعدی کنم ؟ این نوشتن ها اینجا باید طوری من را به مرحله بالاتر کار من یعنی بیشتر تلاش کردن ؟ این نوع کار کردن باید بتواند ؟ من را با هر چیزی یا هر نوع کار کردنی ؟ باید نیاز خودم را با هر چیزی می خواهم ؟ شروع به تطبیق و تلاش دقیق و تخصص گرفتن ؟ در دقت نوشته ها ؟ لمس بیشتر واقعیت ها و مشکلات و هر چیز دیگری تازه باشد ؟