داستان کوتاه

هر روز یک قصه

داستان کوتاه

هر روز یک قصه

وقتی دیر واکنش When the reaction is late

دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۱۲:۱۵ ق.ظ

لیست خرابکاری هام دارد ؟ دوباره خیلی زودتر سیستم را مثل قبل خیلی تند و تند تر چیزها را خراب می کنم ؟ نمی دانم ؟ جرا و چطوری به این موفقیت رسیده ام ؟ چطوری خرابکاری را انجام می دهم ؟ شما هم برایتان پیش آمده است ؟ یک چیزی را مثل نرم افزار روی کامپیوتر بعضی وقت ها خیلی دیر به دیر خراب می کنید  ؟ ولی بعضی مواقع پشت سر هم دوباره رفتارهای پر خطر را شروع می کنید؟ یعنی دوباره بازی نصب می کنی ؟ دوباره پشت سرهم چیزهای را دوباره سرهم بندی می کنی ؟ این نرم افزار چیز دیگری را امتحان می کنی ؟ دوباره فکر می کنی ؟ این کارها را فقط این بار توانسته ای ؟ یعنی باید به خودم یکم تخفیف بدهم ؟ من دوست ندارم ؟ چرا این همه کارهای اشتباه را باید تکرار کنم ؟ این چیز دیگری هست ؟ فقط بازش کن ؟ یک چیزهای بنویس ؟ یک چیزهای را ننویس ؟ یک چیزهای را برای خودت تعریف کن؟ وقتی دیگران خواب هستند ؟ وقتی دیگران در حال عشق و لذت بردن از زندگی هست ؟ یعنی تو داری ؟ عمر خودت را صرف یک چیزی می کنی ؟ معلوم نیست ؟ به جای هم برسی ؟ باید وقت خودت را با دیگران یا کارهای دیگر و انتخاب های دیگر داشته باشی ؟ یعنی وقتی می خواهی ؟ کارهای به درد بخور انجام بدهی ؟ یعنی همه آن همه اش می شود ؟ این چیز پر تکرار و تمام نشدنی ؟ واقعیت این هست ؟ من توان این کار را ندارم ؟ نشانت می دهم ؟ یک کار یا چند کار پشت سرهم نمی تواند ؟ تو را خسته تر از گذشته کند ؟ نمی توانی ؟ من راخسته کنی ؟ باید این واقعیت ها را تکرار کنی ؟ باید نشان بدهی ؟ به خاطر این می توانی ؟ خودت را به این واقعیت نزدیک کنی ؟ من باید کارها را پشت سر هم انجام بدهم ؟ این واقعیت نیست ؟ این همه اش یک چیزی هست؟ فکر نمی کنم ؟ خودم را دوست داشته باشم ؟ نمی خواهم ؟ زندگی را باید به نوعی دیگر دنبال کنم ؟ واقعیت این هست ؟ نمی توانم ؟ خودم را دوست داشته باشم؟ فقط نمی خواهم ؟ این واقعیت نیست ؟ چرا من نتوانسته ام من یک گوشه گیر افتاده ام ؟ داخل این زندگی هیچ کس به داد من نمی رسد ؟ به یاد من باش ؟ وقتی به داد من نیستی ؟ وقتی ؟ به فکر من نیستی ؟ من اینجا تنها منتظر کمک های خودم به خودم هستم؟ صبح فکرم کار نمی کند ؟ چرا الان مثل گرگ زوزه می کشم ؟ الان آماده هستم ؟ چرا این همه به فکر خودم نرسیده است ؟ باید واقعیت را به خودم گوش زد کنم ؟ هرچه بیشتر این واقعیت ها را به خودم گوش زد کنم ؟ یا عددهای هستند ؟ نمی توانم ؟ از این واقعیت خودم را فراری بدهم ؟ من نمی توانم ؟ نمی توانم ؟ به خودم جرات بدهم ؟ نمی توانم ؟ خودم را هدایت کنم ؟ نمی توانم ؟ خودم را رهبری کنم ؟ نمی توانم ؟ خودم را از این واقعیت دور کنم ؟ نمی توانم ؟ به خودم چیزی نشان دهم ؟ باید بدانم ؟ هرچقدر فرار می کنم ؟ هرچقدر تنها تر هستم ؟ فقط عاشق دنیایی دروغ هستم ؟ نمی خواهم ؟ من هم می خواهم ؟ اما جرات این کار را ندارم ؟ به این نگاه کن ؟ نمی توانی ؟ با خودت اینجوری باشی ؟ باید واقعیت اینجوری باشی ؟ باید فکر کنی ؟ واقعیت زندگی من چه چیزی  هست؟ باید کاری انجام دهم ؟ باید واقعی باشی ؟ باید کارهای داشته باشم ؟ یعنی نگاه من این هست ؟ من می خواهم ؟ تو نمی خواهی ؟ اینجوری باشی ؟ نمی خواهم ؟ خودم را نگاه کن ؟ من مسئولیت خودم را دست کم گرفته ام ؟ این واقعیت من هست ؟ من باید  کاری کنم ؟ من باید یک کم دیگر کار کنم ؟ واقعی این صفحه را جمع و جور نمی شود ؟  انجام داد ؟ یعنی باید فرو رفته باشی ؟ نمیتوانی ؟ الان دیوانه می شوی ؟ میروی سراغ کار خودت یعنی این وقت من را به این نشان داده است ؟ یعنی چه ؟ هر کاری کنی ؟ باید نشان بدهی ؟ یک کم ، کم گذاشته ای ؟ من باید یک بار دیگر این را شکست دهم ؟ باید خودم را از اینجا بالا بکشم ؟ نباید خودم را ته چاله نگه دارم ؟ باید خودم را به این واقعیت برسانم ؟ باید یاد بگیریم ؟باید نشان بدهم ؟ این می توانست ؟ برای من هم اتفاق بی افتد ؟ اما نتوانستم ؟ به خودم نشان بدهم ؟ باید کار کنم ؟ به من کمک کن ؟ باید این نشانه را داشته باشم ؟ باید کار کنم ؟ باید نشان دهنده چه چیزی باشد ؟ دیگر عمری باید برای من باقی نمانده باشد ؟ اما من دوست ندارم  ؟ این واقعیت را قبول کنم ؟ باید دوباره تلاش کنم ؟ یعنی می خواهم ؟ این کارها را با خودم نشان دهنده این باشد ؟ چه چیزی را دوست دارم ؟ چه چیزی را دوست ندارم ؟ یعنی بار دیگری هم اتفاق می افتد ؟ یعنی واقعیت این هست ؟ هر چقدر تلاش کنی ؟ باز هم کم هست ؟ یعنی بار دیگری می توانی ؟ خودت را به بالاترین نقطه از چیزی دوست داری ؟ با خودت در بیفتی ؟ 

 

Do I have a list of my sabotages? I'm going to destroy the system again much sooner than before, much faster than before? I don't know? Why and how did I achieve this success? How do I do sabotage? Has it happened to you too? You destroy something like software on your computer sometimes very slowly? But sometimes you start risky behaviors again? I mean, you reinstall the game? You reassemble things again? You try this software something else? You think again? You managed to do these things just this time? I mean, I should give myself a discount? I don't like it? Why do I have to repeat all these wrong things? Is this something else? Just open it? Write something? Don't write something? Tell yourself something? When others are sleeping? When others are loving and enjoying life? I mean, you have? Do you spend your life on one thing? I don't know? Get together? Should you have your time with others or other things and other choices? When do you want to? Do useful things? Does it all become so much? This repetitive and never-ending thing? Is this the truth? I can't do this? I'll show you? Can't one or more things in a row? Make you more tired than before? Can't you? Make me tired? Do you have to repeat these facts? Do you have to show? Is this why you can? Bring yourself closer to this fact? Do I have to do things one after the other? Isn't this the truth? Is all this the same thing? I don't think? Should I love myself? Don't I want to? Should I pursue life in a different way? Is this the truth? Can't I? Should I love myself? Just don't I want to? Isn't this the truth? Why haven't I been able to? I'm a loner? No one in this life is helping me? Remember me? When are you not helping me? When? Don't you think about me? I'm here alone waiting for my own help? My mind doesn't work in the morning? Why am I howling like a wolf now? Am I ready now? Why didn't I think of all this? Should I tell myself the truth? The more I tell myself these truths? Or are they numbers? Can't I? Escape from this reality? I can't? Can't I? Give myself the courage? Can't I? Guide myself? Can't I? Lead myself? Can't I? Get away from this reality? Can't I? Show myself something? I need to know? The more I run away? The more I'm alone? Am I just in love with a world of lies? I don't want to? I want to too? But I don't dare to do it? Look at this? Can't you? Be like this with yourself? Should the reality be like this? Should you think? What is the reality of my life? Should I do something? Should I be real? Should I have things? That is, is this how I look at it? Do I want to? You don't want to? Be like this? I don't want to? Look at myself? Have I underestimated my responsibility? Is this my reality? Should I do something? Should I work a little more? Can't you really put this page together? Did you do it? You must be down? You can't? Are you going crazy now? You're going to go about your business. This time, it showed me this. What does it mean? Whatever you do? You have to show me? You've left a little, a little behind? I have to beat this one more time? I have to pull myself up from here? I shouldn't keep myself in the hole? I have to bring myself to this reality? We have to learn? I have to show you? Could this happen to me too? But I couldn't? Show myself? I have to work? Help me? I have to have this sign? I have to work? What should it show me? I have to have no more life left? But I don't like it? Accept this reality? I have to try again? I mean, I want it? It shows me this with myself? What do I like? What don't I like? It means it will happen again? It means this is the reality? No matter how hard you try, it's still not enough? It means you can do it another time? Do you love yourself to the highest point of anything? Are you at odds with yourself?

  • امیر پی بردی نژاد

When the reaction is late

وقتی دیر واکنش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی