داستان کوتاه

هر روز یک قصه

داستان کوتاه

هر روز یک قصه

خرگوش قرمز خرگوش دونده

يكشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۴:۲۹ ق.ظ

همیشه هم در تپه خرگوشها هم در شهر صنعتی خرگوشها هم در همه  شهر خرگوشها و هر جای خرگوشی زندگی می کند .

یکی از هیجان انگیزترین رویدادهای ورزشی ، برای هر خرگوشی در هر جای دنیا مسابقات دوی میدانی جهانی  خرگوشهاست  .

مسابقات استقامت دوی خرگوشی ، مسابقات دوی صدمتر خرگوشی ، هر مسابقه دیگری در مورد دویدن خرگوش هاست .

ولی حیف فقط یک خرگوش می تواند ، به این موفقیت در مسابقه دوی سرعت خرگوش ها برسد .

خرگوشی که برای این کار تمام وقت خود را صرف این کار می کند ، به غیر از تلاش کردن ، فیزیک مخصوص این کار را دارد .

تمام وقت خود را صرف دویدن و ورزش کردن می کند ، بقیه خرگوشهایی هم که در مقام دوم و سوم مسابقات جهانی دوی میدانی  خرگوش ها مقام می آورند .

از قدرت بالایی در دویدن دارند . روزی یک خرگوش خواست ، مثل قهرمان جهان بدود . این خرگوش نامش خرگوش دودی بود .

خرگوش دودی در شهر خودش بهترین بود . ولی وقتی که وارد مسابقات بین شهر ها می شد .

خرگوشهای دونده ای خیلی بهتر از او بودند . بین شهرهای 30 شهر همیشه مقامی بهتر از 20 کسب نمی کرد .

خرگوش دودی یک روز خیلی از شکست خودش در این مسابقات سخت عصبانی بود . تمام رویاهایش نقش بر آب شده بود .

برای همین قسم خورد ، دیگر این ورزش را انجام ندهد .

روزی جلوی تلویزیون نشسته بود ، به مسابقات دوی خرگوشها نگاه می کرد .

چیزی دید که باور کردنش برای او سخت مشکل بود .

در مسابقات دوی جهانی خرگوشی را دید . خوب این خرگوش را می شناخت .
خرگوش قرمز ، خرگوش قرمز 4 سال پیش در مسابقات شهرها بین 30 نفر ، مقام 30 را کسب کرده بود .

ولی در مسابقات دوی جهانی آن سال او دید خرگوش قرمز نفر 3 جهان را در سرعت کسب کرد .

غیر ممکن بود . خرگوش دودی 4 سال پیش مقام 20 بود .

ولی خرگوش قرمز هر کاری کرده بود . توانسته بود . امروز به مقام 3 جهان را کسب کند . 

بعدها خرگوش دودی خرگوش قرمز را دید .
خرگوش دودی گفت : خرگوش قرمز چطور موفق شدی ، با حالی که 4 سال پیش آخرین نفر در بین شهر ها بودی .

ولی سال قبل من تو را در مسابقه ندیدیم .پارسال من آخرین مسابقه دوی خودم را دادم . وقتی پای تلویزیون تو را دیدیم ،

مقام 3 دنیا را بدست آوردی . فکر نمی کردم . آن شخص تو باشی .

خرگوش قرمز گفت : دویدن یعنی اینکه یا عقب می مانی ، یا از بقیه خرگوشها جلو می زنی .

چندین سال بود ، فقط یاد گرفته بودم ، مسابقه بدهم به هر قیمتی . فرقی نمی کرد . چه مقامی بدست آورم .

ولی یک روز دیدیم . بقیه با اینکه مقام های خوبی بدست می آورند ، از اینکه آن مقام را به دست آورده اند . ناراضی هستند .

ولی من از مقام 28 خود راضی بودم .

روزی یک مربی من را دید ، نحوء دویدن من را به  من گفت : بیا به مدت 3 روز با من تمرین کن .

، در آن 3 روز درست دویدن را به من آموزش داد. اسم او خرگوش آخر بود .

خرگوش آخر به من گفت : باید اول برخودت غلبه کنی .

وقتی مسابقه بعدی شرکت کردم . با تمرین های آن مربی کار کرده بودم . سعی کردم . قبل از مسابقه کنترل تمام بدنم را بدست آورم .

بعد از یک مسابقه به مقام 3 رسیدیم .

بعد آرام ، آرام بعد از 1 سال نفر سوم دنیا شدم . این را می دانستم . اگر آخرین نفر هم می شدم در دنیا باز هم می دویدم .

چون من دویدن را دوست دارم .

  • روبرت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی