خرگوشی که به فضا رفت
اولین خرگوشی که به فضا رفت ، در تپه خرگوش ها
یک خرگوش با دیدن یک کاتون که در آن 3 خرگوش با کمک همدیگر یک سفینه فضایی ساختند .
بعد با آن سفینه به فضا رفتند .
این خرگوش هم به فکر آن افتاد ، او هم سفینه فضایی بسازد . برای همین سریع به دانشمند شهر خرگوش ها تلفن زد .
ولی دانشمند شهر خرگوش ها یک پیش پرداخت خیلی بالا از او خواست ،
خرگوش که از پس هزینه های سفینه فضایی بر نمی آمد .
گفت : فعلا پول ندارم . ولی وقتی پول دستم آمد به شما دوباره زنگ می زنم . یک سفینه فضایی سفارش می دهم .
خرگوش دانشمند هم گفت : هر وقت پول دستت آمد ، به من زنگ بزن در 3 سوت برای شما یک سفینه می سازم .
کل منظومه شمسی را با آن سفر کنی .
خرگوشی که میخواست به فضا برود . آنقدر قرق در رویا های آن فیلم شده بود . حتی شب ها که می خوابید .
در خواب می دید . به ماه رفته است . حتی با چند موجود فضایی هم ملاقات کرد .
ولی یک شب در اتاق خوب خواب بود .
احساس کرد . کسی با دست به شانه های او می زند ، بیدار شد .
صدای جیغ بلند از ترس به گوش رسد ، خرگوش ترسید ه بود . خوب نگاه کرد .
دید درست می بیند . یک خرگوش فضایی بود . قیافه این خرگوش فضایی مثل یک خرگوش زمینی بود .
تنها فرقی که داشت . دو عدد شاخک بالای سرش بود .
خرگوش فضایی گفت : ببخشید ، دوست من ولی از آنجا که ما خرگوش های فضایی با شاخک های که داریم .
می فهمیم ، چه خرگوشی علاقه دارد ، به فضا سفر کند . پس با من بیا برای یک تور سفر به منظومه شمسی ، آه ببخشید . داشت یادم می رفت . این یک لیوان آب قند هم برای برخورد اول آماده کرده بودم . بفرمایید بخورید .
خرگوش که هم ترسیده بود ، هم هیجان زده بود . چند ضربه آرام به صورت خود ضد گفت : خدایا من دارم خواب می بینم ، نه ، بیدارم .
آب قند را از دست خرگوش فضایی گرفت ، با ترس و لرز آن را خورد .
خرگوش فضایی گفت : بیا با هم برویم ، سفینه را بیرون در حیاط شما پارک کرده ام .
خرگوش فضایی و خرگوش زمینی به حیاط رفتند . یک سفینه بزرگ بود ،اندازه آن به نصف خانه خرگوش زمینی می رسید . شکل سفینه شبیه یک خرگوش فضایی فولادی بود .
وقتی می خواستند ، سوار سفینه فضایی شوند . خرگوش فضایی یک کنترل در دستش بود ، یک دکمه را زد . دهان خرگوش فولادی (سفینه فضایی ) باز شد . پله ای فولادی بیرون آمد . آنها از پله ها بالا رفتند . وقتی به داخل سفینه رفتند .
پله ها جمع شد . دهان سفینه فضایی بسته شد .
خرگوش فضایی و خرگوش زمینی روی صندلی خود نشستند ، بعد خرگوش فضایی سفینه را روشن کرد . ، از به فضا رفتن سفینه فضایی تمام تپه خرگوش ها در شب مثل روز روشن شد ، کل خرگوش های تپه فهمیدن یک سفینه فضایی به فضا رفت ، فردای آن روز همه فهمیدند خرگوش مورد نظر غایب است .
خرگوش زمینی بعد از یک ماه سفر در فضا به زمین همراه خرگوش فولادی برگشت .
- ۹۴/۰۲/۳۰