کار گروهی خرگوشی
جمعه, ۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۵۸ ق.ظ
در شهر خرگوش ها ، خرگوشی زندگی می کرد .
به نام خرگوش زنگ ،
زنگ خرگوشه دوست داشت ، همیشه با یک خرگوش دیگر کاری را شروع کند ، ولی یک روز می خواست ،برای کار روزنامه دیواری ، هیچ کسی راضی نشد .
در این کار شرکت کند ،
برای همین تصمیم گرفت ، روزنامه دیواری خود را خیلی کوچکتر کند ، خودش تنهایی این کار را انجام دهد .
ولی بعد از اینکه کار روزنامه دیواری خرگوش تمام شد ، روزنامه دیواری خود را پیش معلم برد ، معلم به او گفت : این روزنامه دیواری خیلی کوچک است .
من گفتم ، چند نفری با هم یک کار را انجام دهید ، تا بتوانید . در یک گروه کاری انجام دهید .
زنگ خرگوشه گفت : ولی هیچ کس راضی نشد ، ولی وقتی کسی نمی خواهد ، در این کار با من کار کند .
آن وقت خودم مجبور شدم ، این کار را انجام دهم .
معلم گفت : اگر عمدا بقیه خرگوش ها ، خرگوشی را در بین خود راه ندهند ، کار خوبی انجام نداده اند .
به نام خرگوش زنگ ،
زنگ خرگوشه دوست داشت ، همیشه با یک خرگوش دیگر کاری را شروع کند ، ولی یک روز می خواست ،برای کار روزنامه دیواری ، هیچ کسی راضی نشد .
در این کار شرکت کند ،
برای همین تصمیم گرفت ، روزنامه دیواری خود را خیلی کوچکتر کند ، خودش تنهایی این کار را انجام دهد .
ولی بعد از اینکه کار روزنامه دیواری خرگوش تمام شد ، روزنامه دیواری خود را پیش معلم برد ، معلم به او گفت : این روزنامه دیواری خیلی کوچک است .
من گفتم ، چند نفری با هم یک کار را انجام دهید ، تا بتوانید . در یک گروه کاری انجام دهید .
زنگ خرگوشه گفت : ولی هیچ کس راضی نشد ، ولی وقتی کسی نمی خواهد ، در این کار با من کار کند .
آن وقت خودم مجبور شدم ، این کار را انجام دهم .
معلم گفت : اگر عمدا بقیه خرگوش ها ، خرگوشی را در بین خود راه ندهند ، کار خوبی انجام نداده اند .
- ۹۴/۰۳/۰۱