مانفرد و ماریو خرگوش کوه نورد
Once upon a time
مانفرد وسایل کوهنوردی خود را جمع و جور کرد ، با دوستش ماریو قرار شد ، صبح روز سه شنبه از کوه بالا بروند .
مانفرد و ماریو خیلی کوهنوردهای خوبی بودند ، وقتی از کوه بالا می رفتند ، ناگهان ماریو زیر پاش چند سنگ غلط خورد .
ماریو جلوی چشم های مانفرد زمین خورد ، یکی از خرگوش ها حدود 3 یا چهار متر روی صخره ها لیز خورد . اصلا کوه آن طوری که فکر می کردند ، نبود .ماریو پایش را جای اشتباه گذاشته بود .
یک لحظه لیز خورد . مانفرد این صحنه را دید ، خیلی شوکه شد ، اراده اش و خودش را باخت .
چند بار ماریو را صدا زد .
باید سریع عمل می کرد ، ولی دستهایش می لرزید . باید به این ترس غلبه می کرد .
طنابش را محکم کرد ، به پایین صخره ها رفت ، اگر شانس با ماریو همراه نبود ، حتی بیش تر 3 متر می افتاد ، اگر کمی آن طرف تر می افتاد . 30 متر از دره می افتاد .
ولی مانفرد پایین رفت ، خوشبختانه کلاه ایمنی ماریو جان او را نجات داده بود . فقط بی هوش بود .
کمی زخمی شده بود . مانفرد از کوله خود ظرف آب را بیرون آورد . به صورت ماریو کمی آب ریخت .
ماریو به هوش آمد .
بعد از اینکه کمی حالش بهتر شد از آن قسمت بالا رفتند ، بعد ماریو و مانفرد از کوه پایین آمدند .
اگر مانفرد طنابش را خوب محکم نمی کرد ، هر دوی آنها در آن قسمت از کوه گیر می کردند .
ولی مانفرد با اینکه خودش را باخته بود ، باز کنترل خودش را پیدا کرد . در موقعیت بحرانی .
- ۹۴/۰۴/۰۵