داستان کوتاه

هر روز یک قصه

داستان کوتاه

هر روز یک قصه

دیوار های شهر خرگوش ها (قصه کارتونی )

چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۴۳ ق.ظ
کارتون
Once upon a time
بیشتر در سرزمین خرگوش ها یک روباه هم جرات حمله به خودش نمی داد  ، چون خرگوش ها هدف داشتند ،
از شهر خرگوش ها محافظت می کردند ،
در شهر موش ها آشوب همه جا بود .
چون موشها برای شهر خود دیوار های محکمی ،نساخته بودند .
موشها باید از شهر خرگوش ها یاد می گرفتند .
در شهر خرگوش ها همه چیز روی برنامه بود ، گروه نگهبان های که از شهر خرگوش ها محافظت می کردند .
همیشه به نوبت عوض می شدند .
به محض اینکه گرگ یا روباه یا شیر یا هر حیوانی که قصد . حمله به شهر خرگوش ها را داشت .
با حمله خرگوش ها مواجه می شد .
20 خرگوش با تیر و کمان به روباه تیر اندازی می کردند .
اگر روباهی  که پشت دیوار بود ، به موقع فرار نمی کرد .
توسط این تیر ها به هلاکت می رسید . حتی شیر هم جرات نداشت، به این شهر نزدیک شود .
خرگوش هدف داشتند . خرگوش ها  درسهای خود را خوب یاد گرفته بودند .
ولی شهر موشها ، همیشه مرکز حمله هر حیوان بود .
به خاطر اینکه تمام کارهای شهر موش ها بدون برنامه بود . هیچ موشی برای فردای خود برنامه ای نداشت .
  • روبرت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی