داستان کوتاه

هر روز یک قصه

داستان کوتاه

هر روز یک قصه

ژوپیتر زرافه کلید شانس (قصه کارتونی )

دوشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۵۵ ق.ظ

کارتون
Once upon a time
روزی ، روزگاری
زرافه از این ناراحت بود ، چرا روزهای خوب او رفته اند.
روزهای خوب برای زرافه رفته بودند . به جای آن روزهای بد جای آن را گرفته بود .
در این روزها هیچ کسی به زرافه محل نمی گذاشت ، اسم زرافه ژوپیتر بود .
ژوپیتر زرافه  موفقی بود . در روزهای خوش شانسی ولی متاسفانه کلید شانسی که پدرش همراه با گردنبندی به  گردن او انداخته بود . را یک طوطی از او دزدیده بود .
کلید شانس را طوطی به نام آلفرد دزدیده بود .
آلفرد چند هفته ای بود . از این موضوع آگاه شده بود . ژوپیتر وقتی زیر آبشار دوش می گیرفت  .
کلید شانس خود را روی یک درخت بلوط که در نزدیکی آبشار است می گذارد . وقتی دوش ژوپیتر تمام شد .
دید ای دل غافل کلید شانس نیست .
از آن روز به بعد ژوپیتر تمام موفقیت های خود را در شغل و کار و در همه چیز از دست داد .
تمام مدت به این فکر می کرد ، ای داد بی داد اگر آن روز کلید را در جای مخفی می کردم . الان روزهای بد شانسی من فرا نمی رسید . ژوپیتر اندوهگین و بدون اعتماد به نفس شده بود .
حتی شجاعت سر زدن ، به پدر و مادر خودش را نداشت . چون کلید شانس خانواده را گم کرده بود .
ولی آلفرد از روزی که کلید شانس ژوپیتر را دزدیده بود . همه دنیا به او لبخند می زد .
همه چیز برای او تازه شده بود .
بلبل ها هر روز برای او آواز می خواندند . خورشید برای او طلوع می کرد . رودخانه برای او جریان داشت .
تمام مه و خورشید و فلک در کار بودند تا آلفرد خوش شانس باشد  . همه با آلفرد با احترام رفتار می کردند . آلفرد شروع به ساختن روحیه و کارکردن بیش از پیش شده بود . آلفرد توانسته بود .
با تکیه بر کلید شانس خودش را از پایه بسازد . آلفرد به این نتیجه رسیده بود . دزدیدن کلید شانس ژوپیتر بهترین کار او بوده که  در زندگی انجام داده است .
روزها گذشت ، آلفرد با دزدیدن کلید شانس ژوپیتر زندگی مرفه برای خود ساخته بود . مشغول ماهی گیری در نزدیکی های همان آبشار بود .
ناگهان ژوپیتر او را می بیند . چشمش به کلید شانس خانوادگی خود می افتد .
فریاد می زند . آلفرد بی انصاف کجا می روی .
تو شانس مرا دزدیده ای .
از آنجای که آلفرد یک طوطی بود . پر زد و رفت .
ژوپیتر در دل گفت : ای که شانس مرا دزدیدی لعنت بر تو .
ژوپیتر بعد از مدتها پیش پدر می رود . از پدر درخواست بخشش می کند .
پدر علت عذر خواهی ژوپیتر را جویا می شود .
ژوپیتر : پدر من را ببخش ، من کلید شانس خانوادگی را گم کردم .
پدر ژوپیتر : بی خیال .
ژوپیتر : چی ؟
پدر ژوپیتر : اون فقط یک کلید معمولی فایل باشگاه بدنسازی ام بود .
ژوپیتر : ولی من از آن روزی که کلید شانس را آلفرد دزدید ، بد شانسی می آورم ، از آن روز به بعد خورشید  برای من نتابید ، رودخانه برای من جریان نداشت .
پدر ژوپیتر : دیوانه .
ژوپیتر در حالی که هاج و واج این مدت در اشتباه بوده است . یک کم  برایش درک این موضوع سخت بود .
پدرش برای او توضیح داد ، برای اینکه مدتی بود ، دست از تلاش کشیده بود . نا امید برای مسابقات بدنسازی ورزش نمی کرد . این زنجیر  را به همراه کلید اضافی فایل باشگاه خود تهیه کرد . بعد به ژوپیتر می دهد .
ژوپیتر از آن روز به بعد مشتاقانه هر کاری را انجام می دهد ، در مسابقات بدنسازی چند مقام می آورد .
ولی بعد از اینکه برای دیگران از کلید شانس خود برای دیگران  تعریف می کند ، من تمام موفقیتم را مدیون کلید شانسی هستم ، که به گردن دارم . آلفرد از این موضوع خبر دار می شود . بعد در نقشه ای کلید شانس را به همراه زنجیر  می دزد .
بعد از چند روز ژوپیتر اعتماد به نفس از دست داده را کم کم پیدا می کند . ولی اعتراف می کند . وقتی از این موضوع خبر نداشت ، زنجیر و کلید شانس را داشت  . اعتماد به نفس قوی تری داشت .
تا اینکه خبر می رسد .
زنجیر کلید شانس دور گردن طوطی آلفرد پیچیده است ،در جال پرواز او را به زمین زده است . آلفرد به زمین می خورد . یک بال و یک  پای اش می شکند . توبه می کند .
کلید شانس را برای ژوپیتر پست می کند . با درخواست حلالیتی از ژوپیتر .
ژوپیتر آلفرد را می بخشد . ولی دیگر کلید شانس و زنجیر آن  را در یک کشوی خانه خود نگهداری می کند . هر موقعه به کلید شانس فکر می کند . چند لحظه ای به اشتباهات گذشته اش می خندد .
خورشید برای همه می تابد . بلبل ها برای همه می خوانند ، رودخانه برای همه موجودات جریان دارد .

  • روبرت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی