داستان کوتاه

هر روز یک قصه

داستان کوتاه

هر روز یک قصه

طوطی بازنده (قصه کارتونی )

چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۹ ق.ظ

کارتون
Once upon a time
طوطی مشغول راه رفتن بود ، این جمله  را می گفت  ، همه چیز را از اول آغاز کن ،
حتی اگر بار هزارم باشد .
طوطی به دیدن کرکس رفت . او سالها بود ، روی یک مسواک برقی کار می کرد .
طوطی : ببخشید آقای کرکس من مدتهاست ، روی این مسواک کار کرده ام می توانم ، از شما درخواست کنم ، نگاهی به این مسواک بی اندازید و نظر خود را بدهید ؟
کرکس : عجب ، نگاهی به مسواک انداخت ، اصلا آینده ای ندارد ، خیلی از این مسواک بهتر الان در بازار است ، بهتر از همه چیز را از اول شروع کنید .
طوطی ناراحت بود ، با خودش تکرار می کرد ،همه چیز را از اول باید شروع کنم ، ولی این کار برای او سخت بود ، انگار اصلا دوست نداشت به روزهای اول برگردد .
او دوست داشت ،
همین الان به موفقیت برسد . همه چیز را این طور برنامه ریزی کرده بود ،فکر می کرد ، تلاشهایش به نتیجه رسیده است . ولی شاید تازه اول راه بود ، طوطی خود را تسلیم مشکلات کرد.
نه همه چیز رو فراموش کرد ، نه در یک لحظه خیلی آرام ، ظرف یک هفته دست از طراحی مسواک کشید . شاید اگر به موفقیت می رسید .
الان 2 تا شاید 3 مسواک دیگر هم طراحی کرده بود . ولی الان هیچ مسواکی که طراحی نکرده بود . دست از کار و تلاش هم کشیده بود .
طوطی شاید نیاز به تلاش و پیگیری بیشتری برای به نتیجه رسیدن کارهای خود داشت .
به جای این که همه چیز را از اول شروع کند ، کلا کار طراحی مسواک را کنار گذاشت ، بعد سراغ کاری دیگر رفت .
پس چرا آن جمله را می گفت : همه چیز را از اول شروع کن ، حتی اگر بار هزارم باشد .

شاید خودش هم به حرفهای خودش عمل نمی کرد .

  • روبرت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی