طوطی بازنده (قصه کارتونی )
کارتون 
Once upon a time 
طوطی مشغول راه رفتن بود ، این جمله  را می گفت  ، همه چیز را از اول آغاز کن ، 
حتی اگر بار هزارم باشد . 
طوطی به دیدن کرکس رفت . او سالها بود ، روی یک مسواک برقی کار می کرد . 
طوطی : ببخشید آقای کرکس من مدتهاست ، روی این مسواک کار کرده ام می توانم ، از شما درخواست کنم ، نگاهی به این مسواک بی اندازید و نظر خود را بدهید ؟ 
کرکس : عجب ، نگاهی به مسواک انداخت ، اصلا آینده ای ندارد ، خیلی از این مسواک بهتر الان در بازار است ، بهتر از همه چیز را از اول شروع کنید . 
طوطی ناراحت بود ، با خودش تکرار می کرد ،همه چیز را از اول باید شروع کنم ، ولی این کار برای او سخت بود ، انگار اصلا دوست نداشت به روزهای اول برگردد . 
او دوست داشت ،
همین الان به موفقیت برسد . همه چیز را این طور برنامه ریزی کرده بود ،فکر می کرد ، تلاشهایش به نتیجه رسیده است . ولی شاید تازه اول راه بود ، طوطی خود را تسلیم مشکلات کرد. 
نه همه چیز رو فراموش کرد ، نه در یک لحظه خیلی آرام ، ظرف یک هفته دست از طراحی مسواک کشید . شاید اگر به موفقیت می رسید . 
الان 2 تا شاید 3 مسواک دیگر هم طراحی کرده بود . ولی الان هیچ مسواکی که طراحی نکرده بود . دست از کار و تلاش هم کشیده بود . 
طوطی شاید نیاز به تلاش و پیگیری بیشتری برای به نتیجه رسیدن کارهای خود داشت . 
به جای این که همه چیز را از اول شروع کند ، کلا کار طراحی مسواک را کنار گذاشت ، بعد سراغ کاری دیگر رفت . 
پس چرا آن جمله را می گفت : همه چیز را از اول شروع کن ، حتی اگر بار هزارم باشد . 
شاید خودش هم به حرفهای خودش عمل نمی کرد . 
- ۹۴/۰۴/۲۴