داستان کوتاه

هر روز یک قصه

داستان کوتاه

هر روز یک قصه

فرار ژولی خرگوشه از منزل( قصه کارتونی )

شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۵۵ ب.ظ

کارتون

Once upon a time

خرگوشی از خانه در رفت .

شاید بهتر باشه بگم ، خرگوشی از خانه فرار کرد .

خرگوش به اسم ، ژولی به سرعت از در منزل بیرون رفت . چون بردار بزرگتر ژولی ، مایکی خانه مشغول تلویزیون نگاه کردن بود.

متوجه نشدند . ژولی از خانه بیرون رفت .

ژولی خیلی بچه خرگوش بود ، با سرعت بدون هیچ هدفی می رفت .

ولی مایکی احساس کرد ، سکوت عجیبی خانه را فرا گرفته است .

صدا زد ،

ژولی ، ژولی .

همه جا رو گشت و ژولی از خانه بیرون رفته بود .

درب خانه باز بود .

مایکی از خانه بیرون رفت ، به دنبال ژولی گشت .

می دوید . از هر کسی می دید ، می پرسید : یک بچه خرگوش را ندیده اید .

بلاخره سر یک کوچه ژولی را دید ، در حال دویدن است .

مایکی به ژولی رسید .

فریاد زد ژولی ، ژولی وایسا .

اما ژولی احساس کرد ، با برادرش مایکی در حال بازی است .

پس سرعتش را بیشتر کرد ،

ژولی می دوید ، مایکی هم به دنبال او می دوید ، ژولی از این بازی خیلی لذت می برد .

ولی مایکی از نفس افتاده بود .

تا اینکه جلوتر یک خرگوش دیگر جلوی ژولی را گرفت .

مایکی توانست ژولی را به خانه ببرد .

  • روبرت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی