داستان کوتاه

هر روز یک قصه

داستان کوتاه

هر روز یک قصه

سایه خرگوش ساکن جدید شهر خرگوشها (قصه کارتونی )

پنجشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۲۸ ق.ظ
کارتون
Once upon a time
موجود عجیب مثل سایه خرگوش در شهر خرگوش ها پیدا شده بود .
سایه خرگوش به چه خرگوشی تعلق داشت ، ولی سایه خرگوش شهر را از نظم خارج کرده بود .
موقع روز این سایه به حرکت در می آمد .
خرگوش ها بدون اینکه علت وجود این سایه را بفهمند ، فقط جیغ می کشیدند ، فرار می کردند ،
سیل جمعیت خرگوش ها به هر جایی فرار می کردند ،
مشکل وجود سایه نبود ، این مشکل اهالی شهر خرگوش ها بودند ، بدون هیچ علتی می ترسیدند .
بلاخره یک بچه خرگوش که هنوز معنا و مفهموم ترسیدن را نمی دانست .
نگاهی به سایه خرگوشه کرد ،
بچه خرگوش گفت : سلام ، من آلیس هستم ، شما کی هستید ؟
سایه خرگوش گفت : سلام من سایه خرگوش هستم . شما شجاع ترین خرگوشی هستید . که در این شهر دیدم . نمی دونم ، چرا هر شهری می روم ، همه جیغ می زنند ، فرار می کنند .
جمعیت آرام ، آرام .
به آلیس نزدیک شدند .
از آلیس پرسیدند ، آن سایه تو را جادو یا طلسم نکرد .
آلیس به آنها گفت : او سایه است ، خرگوش خیلی با ادبی است . فقط می خواهد ، اهالی شهر خرگوش ها از او نترسند .
بلاخره سایه در شهر خرگوش ها ساکن شد .
بعد از مدتها آلیس توانسته بود ، با شجاعتی که از خود نشان داده بود ، یک ساکن جدید را اهالی شهر خرگوش ها بپذیرند .
  • روبرت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی