خرگوشی به اسم مایک از دست گرگها فرار می کند (قصه کارتونی )
کارتون
Once upon a time
چند خرگوش در یک روستا زندگی می کردند ، البته ساکنین این روستا همگی خرگوش بودند . بین این خرگوش خرگوشی به اسم مایک وجود داشت . مایک می توانست یک گله گرگ را بهم بریزید .
مایک می توانست جلوی چشم گرگ ها بدود تمام گرگ ها دنبال او بدوند . ولی هیچ کدام او را نتوانند شکار کنند .
البته مایک اوایل به خاطر اشتباهاتی که انجام می داد .
وقتی گرگ ها را می دید ، خیلی می ترسید . بعد حدود 12 گرگ به دنبال او می دویدند .
این قضیه حدود 3 بار تکرار شد .
ولی وقتی بار 4 اتفاقی افتاد ، مایک بدون ترس می دوید . از این اتفاق لذت هم می برید . البته این به معنی این نبود . که گرگ ها را دست کم بگیرید .
همیشه 10 یا 12 گرگ به دنبال مایک بودند .
این قضیه هر روز اتفاق می افتاد . وقتی اتفاقی می افتاد خرگوش ها نزدیک گرگ ها می شدند . مایک داوطلب می شد . گرگ ها را مشغول کند .
چند بار هم این خرگوش را محاصره کردند ، ولی سرعت او و قدرت پرش هایش خیلی زیاد شده بود . چون نه می ترسید ، حتی روی چند گرگ پریده بود . از روی بدن گرگ ها می دوید . از روی سر آنها می دوید . این مشکل برای گرگ ها پیش می آمد . وقتی می خواستند . او را شکار کنند . زیاد به هم برخورد می کردند .
مایک حتی در موقع خواب احساس می کرد ، باید از گرگ ها فرار کند . گرگها هم موقع خواب به دنبال مایک بودند .
- ۹۴/۰۷/۱۸