فریب روباه (قصه کارتونی )
قصه کارتونی
Once upon a time
دو روباه به اسم والتر و ماریو تصمیم گرفتند ، خرگوشی به اسم ژوپیتر را فریب دهند .
والتر به ژوپیتر گفته بود . خرگوش های شهر هیچ کدام ژوپیتر را به خاطر اینکه برای روباه ها یک خانه نمی سازد ، دوست ندارد .
ژوپیتر پیش خودش فکر کرد ، این حرفهای عجیب چیست ؟
هیچ خرگوشی از روباه را دوست ندارد .
این حرفهای او ادامه داشت . تا این که روباه دیگر ماریو هم دوباره این حرفها را تکرار کرد .
ژوپیتر تعجب کرد . ولی کلاغ هم که همدست روباه ها بود . دوباره همین حرف را تکرار کرد .
ژوپیتر شک کرد ، برای این پیش خرگوش های شهر رفت . هیچ خرگوشی در مورد این که او برای روباه ها خانه بسازد یا نسازد صحبت نمی کرد . تازه ژوپیتر فهمید اوضاع از چه قرار است .
صبح روز بعد دوباره والتر این حرفها را تکرار کرد .
ژوپیتر هیچ اعتنایی به حرفها دروغ والتر نداد .
- ۹۴/۰۷/۲۲