داستان کوتاه

هر روز یک قصه

داستان کوتاه

هر روز یک قصه

ترس از صدایی گرگ (قصه کارتونی )

دوشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۵۶ ق.ظ

کارتون
Once upon a time
روزی ، روزگاری
ابر باران اسم یک گوسفند است ، اسم برادرش پشمک (کودک) است ، اسم دوست او شال گردن است ، اسم دوست تازه واردش ابر آتش است .گرگ هم اسمش تیز دندان است .
ابر آتش می خواست کاری انجام دهد ، تا تعجب همه را به خودش جلب کند . ابر آتش خیلی قوی تر از بقیه گوسفند ها بود . ابر آتش تصمیم گرفت . همه را در خانه خود جمع کند .
از کارهای که انجام داده است ، برای آنها تعریف کند .
ابر باران ،پشمک و شال گردن در منزل ابر آتش بودند .
ابر آتش : من اگر بخواهم ، برای همیشه تیز دندان را از این ناحیه بیرون می کنم .
همه حرف او را تایید می کردند .
ناگهان پشمک صدایی تیز دندان را تقلید کرد .
ابر آتش خیلی ترسید .سریع به گوشه ای فرار کرد .
بقیه شروع به خندیدن کردند .

  • روبرت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی