شال گردن به دنبال ملخ (قصه کارتونی )
کارتون
Once upon a time
ابر باران اسم یک گوسفند است ، برادرش پشمک است . 2 دوست دارد به اسم شال گردن و ابر آتش . اسم گرگ هم تیز دندان است .
شال گردن به دنبال یک ملخ می افتد . سعی می کند این ملخ را اسیر کند . ولی حدود یک ساعت به دنبال آن می افتد . ولی آخر سر ملخ فرار می کند .
شال گردن وقتی می خواهد ، به خانه بر گردد . متوجه می شود . مسیری را که طی کرده به خاطر نمی آورد .
گم شده است . باورش نمی شود . ولی واقعا گم شده . خیلی ناراحت می شود .
داد و فریاد می کند . ولی فقط یک بار چون امکان دارد . تیز دندان در آن محل باشد .
هر قدر سعی می کند ، راه برگشت را پیدا کند ، بی فایده است .
ناگهان متوجه ابر آتش می شود . ابر آتش در حالی که چند شاخه خشک به دست دارد . در حال راه رفتن است . شال گردن خیلی از دیدن ابر آتش خوشحال می شود .
با ابر آتش باز می گردد . وقتی ابر آتش می فهمد . شال گردن در این محل گمشده است .
به او توصیه می کند . مسیر این اطراف را یاد یگیرید .
ابر آتش مسیر را برای شال گردن توضیح می دهد .
هر کدام به خانه های خود بر می گردند .
- ۹۴/۰۸/۱۱