زنبور (قصه کارتونی )
دوشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۳۵ ق.ظ
زنبور روی دیوار نشسته بود . آفتاب غروب ملایم در حال تابش بود . زنبور وقتی به گل آفتاب گردان نگاه می کرد .
از این تعجب کرده بود . به غیر از آفتاب گردان تمام گل ها سعی می کنند . خودشان را به نور خورشید برسانند .
زنبور هم همیشه برای خوردن غذا به این گل ها نیاز داشت .
به هر حال خورشید در حال غروب کردن بود .زنبور باید به کندو باز می گشت .
- ۹۴/۰۹/۱۶